اینجا نه جای آن بهانه است!
گلوله ای از راه می رسد و در سری که سودای کربلا دارد فرو می نشیند و گردنی که از رقیت همه تعلقات ، جز بندگی خدا آزاد است فرو می افتد و یکی از اصحاب آخرالزمانی امام عشق در خون خویش فرو می غلتد ...
اما در آن سوی
حجاب چه می گذرد ؟ شاید کسانی تنگی کلام را بهانه گنگی خویش کنند .
اما برادر ! اینجا نه جای آن بهانه هاست . شهید چشم از این چاه ویل لایتناهی حیات عندالرب می گشاید... و چه می توان گفت در وصف جهانی که از تنگنای عقل و کلام فارغ است ؛ و اگر نه ، کلام آسمانی حور و غلمان و آب و درخت را بهانه نمی کرد و می گفت آنچه را که باید می گفت .
یاران ! پای در راه نهیم که
این راه رفتنی است ، نه گفتنی . این همه بسیار گفتند و بسیار شنیده ایم و
شاید به جرم تکرار ، آن را ملال آور بدانند . اما ... چه کنیم ؟
ما
زندانیان لفظیم و از این گذشته در دیار کوران و کران و گنگان ، خواب خورشید
را می توان دید . اما در وصف آن چه می توان گفت ؟ این جا جهان اسما و
اوصاف است و اسم وصف را با حقیقت ذات چه نسبتی است ؟
شهید سیدمرتضی آوینی